قرآن

تربیت

تربیت

تعریف تربیت

بر اساس هدف آفرینش انسان در دین مبین اسلام،و ابعاد وجودی او،یعنی خود خواهی و کرامت و عقل و تفکر او،به تعریف بدیعی در تربیت دست می یابیم که اجمالاً می توان گفت:

((تربیت هدایت انسان است-به عنوان یک موجود عاقل و متفکر و صاحب گوهر کرامت الهی-از مرحله خود خواهی و اخلاق حیوانی،به مرحله خداخواهی و اخلاق الهی)).

در این تعریف،غایت تربیت،تخلق به اخلاق الهی و خداخواهی لحاظ شده است و طریق وصول به این هدف عالی و اعلا اینست که انسان،کرامت وجودی خود را بشناسد و با نور و عقل و تفکر به خدای خویش معرفت پیدا کند و با محبت به او به اخلاق الهی برسد و به مقام احرار و عبادت احرار واصل شود.

 

کسانی که ایمان آورده اند محبت شدیدی به خدا دارند

 

والَّذین اَمنوا اَشَدُّ حُبّاً للّه  (سوره بقره،آیه ۱۶۵)

کسانی که ایمان آورده اند محبت شدیدی به خدا دارند.

غریزه در انسان

نوزاد انسان شدیدا به آموزش و تربیت و تمرین نیاز دارد ، هر چند که با غرایزی پیش آموخته به دنیا می آید ، گرفتن و مکیدن پستان مادر را پس از تولد از کسی فرا نمی گیرد ، بلکه لبهای او بر اساس استعدادی که خدای متعال در سرشتش نهاده است ، این کار را انجام می دهند ۰ گریستن و خندیدن هم چنین هستند ، میل خود خواهی ، احساس کرامت وجودی ، توانایی فکر کردن و اندیشیدن ، نهاده های غریزی هستند ۰ علاقه مادر و پدر _ مخصوصا مادر به فرزند _ هم یک محبت غریزی است ۰
غریزه خود خواهی در تمام موجودات زنده وجود دارد ، این چنین میلی در ذات و سرشت آنها به ودیعت نهاده شده است ، خدای متعال این غریزه را با خمیره وجودشان در آمیخته و در راس تمام امیال و تمایلات قرار داده است که ضامن بقایشان باشد و از حیاتشان دفاع نماید ، و بر اساس همین تمایل انسان زحمات و سختیها و نا گواریها را تحمل می نماید و به آینده خویش با امید روشن می نگرد ۰
و البته چون انسان خود را می خواهد و خود را دوست می دارد ، هر چه خوبی نیکی است برای خود می خواهد و از آنچه رنج آور و زیان بخش است می گریزد و ناله و فریاد بر می آورد ۰
آیا می توانید موجود زنده ای را بیابید یا انسانی را نشان بدهید که خود خواه نباشد ؟ آسایش و راحت خود را جستجو نکند ؟
پاسخ را می توان از ناله و فریاد طفلی که از رنج گرسنگی می گرید دریافت نمود و تعمیم داد ۰
غرائز ، حاکم بر وجود حیوان و انسان هستند ، همه موجودات در خانه وجود خود محبوسند ، با این تفاوت که حیوانات نمی توانند از این خانه تنگ و تاریک خارج شوند ، اما انسان این توانایی را دارد ۰
در زندگی حیوانات چیزی به‌عنوان عاطفه و مهرورزی(  جزء در موارد استثنائی،از قبیل عاطفه مادر به فرزند آن هم به طور محدود) همکاری  تداوم بندرت دیده میشود،بلکه میتوان گفت تعاون آگاهان وجود ندارد، هر چند به ظاهر با هم زندگی می کنند. کودکان هم در آغاز ، خلق و خوی حیوانی دارند،
لجبازی کودک جلوه ای از همین خودخواهی حیوانی و بی عاطفگی است، ببینید وقتی که خشمگین می شود، چگونه خوی حیوانی و تمایلات تند و سرکش در او آشکار می شود ،در این هیجان جزء خواسته ی خو چیزی نمی بیند و سخنی را نمی شنود، پرخاش می کند، فریاد می زند،سرکشی و گستاخی می کند و همه را برده ی خود می شمارد.
گمان میکنید بشود چنین موجود سرکش و گستاخی،یک انسان مهربان و با عاطفه و آرام ساخت؟
بدون کمترین تردیدی در پاسخ می توان گفت: آری! اما در صورتی که  کرامت وجودی او را بشناسیم و آن را با تعالیم انبیاء الهی شکوفه سازیم.

کرامت انسان

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید:
<< ولقد کرمنا بنی آدم ، ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم>> .
سوره اسرا ، آیه ۷۰
آنان را گرانی داشتیم، و به یقین این کرامت یک نهاده و غریزه ی وجودی است، یعنی که ما به  انسانها یک بزرگی و کرامتی آفرینش وجودشان عنایت کرده ایم ، انسانها گوهری گرانبها در وجود خویش دارند که آنان را از سایر حیوانات متمایز می کند، که اگر به آن توجه کنند و کرامت خود را دریابند و سعی در تقویت و تربیت شکوفایی آن بکنند، از صفات حیوانی می رهند و لز خود خواهیهای پست می گریزند ، و به تعالی و کمال و خداخواهی می رسند.
فرزند کوچک شما هم این کرامت وجودی را اجمالا احساس می کند و در وجود خود آن را می یابد و لذا از تحقیر و توهین و هر چهذموجب ذلت و پستی آنان شود،ناراحت و متاثر و گریزانند، و برعکس برای حیوانات تحقیر و توهین معنا ندارد، زیرا آنان از این کرامت ویژه بی بهره اند.

قدرت تفکر، ویژگی مهم انسان

تفکر و اندیشیدن ، برترین امتیاز انسان بر سایر حیوانات است، عقل نوری است خدادای که زشت را از زیبا باز می نماید، و انسان را به زیبایی دعوت می کند و از زشتی پرهیز می دهد. حاصل کاربرد عقل ، تفکر است. انسان با برخورداری عز قدرت تعقل و تفکر ،از تجربه ها و آگاهیهای خود بهره می برد و با استفاده از آنه به معلومات تازه ای  دست می یابد، نیروی تفکر است که شایستگی تعلیم و تربیت را در انسانها پدید آورده است.
نیروی تفکر در انسان جایگزین هوشمندی غریزی در حیوانات است.
حیوانات با نیروی مرموز غریزه احتیاجان طبیعی خود را برمی آورند و در جهت اهداف زندگی حرکتی از پیش تنظیم شده را از چاه می شناسد و با قدرت انتخاب که ناشی از تعقل و تفکر اوست حرکت می کند و پیش می رود.
به دلیل وجود تفکر است که انسان در مقابل خالق و پروردگارش مسئولیت می یابد،مورد امر و نهی و تکلیف قرار می گیرد، چون که می فهمد، خدا خیر را به او می نماید که پیروی کند و انجام دهد و شر را به گوشزد می کند که پرهیز نماید و به همین جهت حیوانات تکلیفی ندارند و در حوزه عمل آنان خیر و شر راه پیدا نمی کند، دیوانگان نیز تکلیف و مسئولیتی ندارند.
این عقل است که انسان را از جمع سایر حیوانات جدا می کند و او را مکلف و مسئول می سازد و امکان تربیت و آموزش را به او میدهد.
بنابراین در آموزش و پرورش فرزند باید به این ویژگی مهم توجه نمود و او را به حرکت و تلاش فکری فراخواند، مثلا یک سؤال را به صورت حادثه، یک قصه و یک موضوع در دسترس او قرار داد،تا درباره ی آن بیندیشد و پاسخ را کشف نماید، او باید خود تلاش کند، اگر پاسخ را در اختیارش قرار دهید،دیگ او فکر نخواهد کرد و قدرت تفکر او را کد و فلج خواهد شد.
مهم این است که شیوه ی دست فکر کردن را به او بیاموزید همانگونه که دوست راه رفتن را به او آموختید.
خدای متعال در قرآن کریم به پیامبرش می گوید که:
<< برای مردم قصه ها را بازگو ، باشد که بیندیشند>>

سوره اعراف، آیه ۱۷۶

ملاحضه می کنید که هدف قصه گویی، انگیزش تفکر است.
تفکر در گذشته و آینده، تفکر در رمز سعادت و شقاوت اقوام ،اندیشه در هدف زندگی.

شیوه های تربیت

شیوه های تربیت را لزوما باید از آفریدگار انسان آموخت ، زیرا که او بر اسرار و ابعاد وجود انسان و بر مصالح او بصیر و آگاه است ، اوست که انسان را آفریده و او را به سوی خود باز می گرداند ، او که نه تنها آفرینشگر ، بلکه هدایتگر و تربیت کننده نیز هست .

خدای متعال ، خالق همه اشیاء و همه موجودات است ، آفریننده همه و هدایت کننده است .

اما هدایت پروردگار بر دو گونه است : هدایت تکوینی که همان جلوه ربوبیت خدای متعال بر جهان هستی است ، اوست که موجودات را هستی می بخشد و همراه با هستی ، هدایت را که همان جریان هستی به سوی کمال است در نهاد و خمیره وجودشان قرار می دهد ، این هدایت را هدایت تکوینی می نامند .

به دانه سیبی که در زمین قرار می گیرد نگاه کنید : چگونه با هدایت الهی ( یعنی با قدرت غرائزی که خدای متعال در وجودش نهاده است ) راه رشد و کمال خود را می شناسد و این راه را _ بدون هیچ آموزشی _ تا درخت شدن و شکوفه و میوه آوردن می پیماید ؟!

یک جوجه مرغابی هم شیوه زندگی را بدون این که از مادر بیاموز ، به هدایت الهی می شناسد ، ماهرانه شنا می کند و شتابان از دشمن می گریزد .

اما فرزند انسان ، تا شنا را به او نیاموزند و او را در میان آب تمرین ندهند ، شنا کردن را نمی داند و اگر او را ناگهان در نهر پر خروشی بیفکنند ، غرق می شود ، هر چند که پدر و مادرش تواناترین و ماهرترین شناگرها باشند ، نه تنها در شناگری ، بلکه در همه کارهای زندگی ، و هم برای نجات از گرداب خلق و خوی حیوانی ، به آموزش و تمرین و عمل نیاز دارد و گر نه غرقه و هلاک خواهد شد .

احکام و قواعد این آموزش و راه و روش تمرین و عمل به آموخته ها را خدای متعال تشریع فرموده است و بوسیله پیامبرانش ، به ویژه برترین و محبوبترین آنان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ نموده است ، این نوع هدایت و راهنمایی را هدایت تشریعی می نامند .

خدای متعال در قرآن چنین می فرماید :

<< این قرآن به بهترین راه زندگی و پایدارترین روش رشد و بالندگی هدایت می نماید >>     سوره اسرا ، آیه ۹

پیامبر خدا نیز از سوی خدای متعال مامور است که این اوامر و نوای را ، این راه و روش را با نرمخویی و مهربانی ، که حکمت و بصیرت ، با موعظه حسنه  و مجادله و گفتگویی احسن به مردم بیاموزد و آنان را هدایت نماید و رشد دهد و تزکیه نماید ، هر کس که بخواهد به تربیت انسانها بپردازد ، باید که به سیره حسنه و رهنمودهای کریمانه این پیامبر بزرگ الهی اقتدا نماید .

رهنمود های تربیتی

رسول خدا حضرت محمد مصطفی(ص)برای کسی که فرزندش را در نیک رفتاری یاری نماید دعا کردند و فرمودند:

((خدای رحمت کناد کسی را که فرزندش را در نیک رفتاریش یاری نماید)) کسی پرسید:چگونه می توان اورا در نیک رفتاریش یاری داد؟

رسول خدا (ص) فرمود:(( آنچه برای او ممکن و میسر است بپذیرد،و از آنچه بر او سخت و دشوار است ،در گذرد و فوق توانش بر او تکلیف نکند ،و اورا با سخن و رفتار ناروا نشکند)).

بنا بر این حدیث شریف-که زیبا ترین و رساترین رهنمود تربیتی است-پدر و مادر و مربی در سنین هفت تا چهارده سالگی فرزند ،که سنین اطاعت و فرمان پذیری اوست،باید در بیان خواستها و فرمانها و توقعات خود، به این دو نکته مهم توجه کنند،ببینند که از فرزند خویش چه می خواهند و چگونه می خواهند؟ که اگر در امر و نهی های خود ، و انتظاراتی که دارند،فرزند را به عسرت و سختی بیفکنند و فوق توان و طاقتش از او توقعی داشته باشند و آنچه برای او ممکن و میسر است از او نپذیرند،در حقیقت او را شکسته اند و او را از راه رشد و رفتار صحیح ،دور افکنده اند.

و برای اینکه او شکسته نشود و از پا نیفتد،برخی گویند:نباید به فرزند زمان داد،نباید به او امر و نهی کرد،نباید برای او تکلیفی تعیین کرد،بلکه باید او را آزاد گذاشت که او خود،کار ها را یکی پس از دیگری تجربه کند و از میان آنها خوب و بد را کشف نماید و برگزیند.باید کلمات امر و نهی و فرمان دادن و اطاعت کردن را از قاموس لغات تربیتی حذف کرد.

در این صورت آدمی را در عمر می باید،تا در یکی تجربه بیندوزد و در دیگری بکار بندد،اما نه تنها دو عمر،بله ده ها عمر نوح هم برای تجربه کردن کار ها کفایت نمی کند و کودک همچنان آغاز راه می ماند.

کودک بدون بهره مندی از هدایت و راهنمایی ، در تاریکی جهل سرگردان و حیران می ماند.

بنابراین در عین این که باید او را برای برخی تجربه های ممکن،یاری کرد و او را آزاد گذاشت ، نتیجه تجربه های مفید دیگران را نیز باید به او آموخت و با امر و نهی های سنجیده او را از انحراف و خطر بازداشت و به راه و رفتار درست و سعی شایسته در کار و کردار فراخواند.

خدای متعال در قرآن کریم به مومنین چنین می فرماید:

((هان ای کسانی که ایمان آورده اید!خود و اهل خود را از سقوط در آتش جهنم نگهدارید)). (سوره تحریم،آیه ۶)

جابر بن عبد الله انصاری یکی از اصحاب صدیق و با وفای رسول خدا(ص)می گوید:پس از نزول این آیه کریمه ، از سنگینی بار مسئولیت نگران شدم که چگونه می توانم خانواده خود را از آتش جهنم نگهدارم؟!نزد رسول خدا رفتم و گفتم:یا رسول الله!دانستیم که خود را چگونه از آتش جهنم نگهداریم ؛با انجام واجبات و پرهیز از محرمات ، اما ندانستیم که اهل و خانواده خویش را چگونه باید نگهداریم؟!

رسول خدا فرمود :آنان را به اعمال خیر دعوت کنید،به نیکی فرمان دهید و از بدی باز دارید.

بر این اساس اولیاء فرزند وظیفه دارند که او را به اعمال زیر فراخوانند و به نیکی فرمانش دهند و از بدی نَهیَش کنند و بازش دارند. نمی توانند و نباید او را رها کنند و به آتش بسپارند.

زیر بنای تربیت

احساس کرامت و توجه به این بعد متعالی و آسمانی وجود انسان ، زیر بنای تعلیم و تربیت است ، که هر کس خود را پست و بی مقدار شمارد ، به شر و سبعیت و حیوانیت می گراید ، لیاقت تربیت پذیری خود را از دست می دهد و در مقابل فرمان و رهنمود مربی سرکشی و سر پیچی می کند .

این سخن رسول خدا از معجزات تربیتی مکتب اسلام است که می فرماید :  << به فرزندان خویش ارج نهید و آنان را گرامی بدارید و رفتار و آدابشان را نیکو سازید ، تا مورد رحمت و مغفرت پروردگار قرار گیرد  >> .

ملاحظه می کنید که حضرت قبل از سفارش به ادب آموختن و اصلاح رفتار ، تاکید بر گرامیداشت و ارام فرزند می نماید .

بنابراین لازم است قبل از هر امر و نهی تربیتی و قبل از هر نصیحت و بیان رهنمودی ، گوش جان و کرامت وجودی او را با سخن ارام آمیزی نوازش و تقویت نمود و به این حدیث عرشی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حتمآ توجه کرد که فرمودند : <<  هنگامی که فرزند خود را نام می برید آن را با آمیزه ای از احترام همراه سازید و در نشستها جایی برای او بگشایند و چهره برای او ترش و دژم نکنید >> .

سه نکته مهم در امر به معروف و نهی از منکر

 

سه نکته مهم در امر به معروف و نهی از منکر

 

در امر و نهی ، در فرمان و بیان رهنمود به فرزند ، این سه نکته مهم را باید مورد توجه و عنایت ویژه قرار داد ، نخست این که در بیان رهنمودها و دستورها کمال محبت و نهایت رفق و نرمش و مدارا را رعایت نمود و گرنه موجب گریز و نفرت و سرکشی می گردد ، و دیگر این که این بیان بر اساس آگاهی و بصیرت باشد و از همه مهم تر این که گوینده به آنچه فرا می خواند خود عامل باشد و نسبت به آنچه که از آن باز می دارد و نهی می کند تارک باشد و گرنه تاثیر منفی خواهد داشت مثلا : به فرزند خویش وعده می دهید م بعد فراموش می کنید ، اما او در حالت انتظار لحظه شماری می کند و نمی داند که فراموش کرده اید ، چنین فکر می کند که به او دروغ گفته اید و وعده بیهوده داده اید نتیجه این می شود که دیگر به سخنان شما اعتنائی نمی کند ، زیرا که آنها را نیز دروغ می انگارد روز دیگری صمیمانه او را نصیحت می کنید که :    فرزندم !  هنگامی که وعده می دهی ، مبادا خلف وعده کنی !  این کار زشت و ناروااست ، و او در دل پیش خود می گوید :  اگر زشت و نارواست پس چرا خود شما به وعده ای که به من دادید عمل نکردید ؟!

معلم از دانش آموز خود می پرسد : آیا مساله های حساب را حل کرده ای ؟ دانش آموز با صدای لرزانی می گوید : آری ! اما فراموش کرده ام که بیاورم .

ولی حقیقت این است که تکالیف آن قدر زیاد بود که این دانش آموز ، خسته و بیچاره شده و روی دفترچه حسابش به خواب رفته و نتوانسته آن را تمام کند .

وقتی که تکلیف سخت و سنگین و بی حساب باشد ، او مجبور می‌شود که دروغ گوید ، بنابر این برای این که دانش آموزی راستگو داشته باشیم ، باید در امر و نهی ، در تکلیف و تربیت ، رفق و نرمش و مدارا را رعایت کنیم تا او بتواند فرمان را با رغبت بپذیرد و اطاعت کند .

  آیا دوست دارید فرزند مطیعی داشته باشید ؟

 

آیا دوست دارید فرزند مطیعی داشته باشید ؟

 

یقین بدانید چنین چیزی به طور مطلق ممکن نیست ، او بر اساس روحیه کودکی و نو جوانی خود ، گاه اطاعت و گاه سرپیچی می کند و گاهی به چون و چرا می پردازد ، ولی این شما هستید که می توانید با رعایت سفارش های والای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر میزان کرامت ، صلاح و اطاعت او بیفزایید و به تدریج از خلق و خوی حیوانی او بکاهید و بر کرامت وجودیش بیفزایید و به یاری خدا از او انسانی ربانی بسازید .

حسن تاثیر هدایت ها و ارشادات شما منوط به این است که :  در گفتن ، رفیق و صبور باشید ، رهنمودها و دستورات مفید خود را با متانت و نرمش و شکیبایی بگوئید و با آمیزه ای صداقت و محبت و احترام تکرار کنید ، از تکرار خسته نشوید ، گاهی باید یک مادر ، یک دستور تربیتی را دهها مرتبه با شیوه ها و آهنگهای گوناگون تکرار کند تا این که فرزند ضرورت انجام آن را دریابد .

<< و امر اهلک بالصلوت و اصطبر علیها >>

اهل خویش را ، ( خانواده خود را ) به نماز فرمان ده و بر این کار شکیبا باش       سوره طه ، آیه ۱۳۲

برای این که بدانیم چگونه باید در تربیت فرزندان کوشید ، و چگونه از آنان یاری و همراهی طلبید ، باید با ویژگیهای هر سن و هر دوره ای از زندگی فرزندانمان بیشتر آشنا باشیم  و آن ویژگی ها را بهتر بشناسیم ، زیرا هر دوره ای از سال های زندگیشان یک روش مخصوصی را می طلبد که متناسب با تواناییها و چگونگی رشد جسمی و روحی همان دوره باشد ، یقینا با یک کودک چهار ساله نمی توان همان گونه رفتار کرد که با یک نوجوان چهارده ساله رفتار می شود ، فرزند چهارده ساله را با مشکلات و سختیهای زندگی آشنا می کنیم تا قدر نعمتها را بشناسد و ضرورت کار و لذت سازندگی را دریابد ، اما کودک چهار ساله را در آسایش و راحت می پروریم تا آرام یابد و برای آینده زندگی نشاط و نیرو گیرد .

بنابراین باید مراحل تربیت را بدانیم .

انسان و تربیت

به کودک نوزادی بنگرید ، آیا این چهره زیبا و آرام که به خواب رفته است ، بدون حمایت و مراقبت مادر ، بزرگ می شود و وظائف خود را می شناسد ؟ آیا این دستهای کوچک و پاهای ناتوان بدون یاری و همراهی ، گرفتن و رفتن را می آموزد ، وقتی گریستن آغاز می کند ، چه می خواهد و با این ناله ترحم آمیز چه می طلبد و از که اطاعت می خواهد ؟  اگر مادر به سوی او نشتابد و برای وی دلسوزی نکند و او را آرام نسازد ، از گریه هلاک می شود ، این مهر مادری که امروز و فردای او را تامین می کند و به تربیت جسم و جان او می پردازد ، زیبا ترین نعمتی است که خدای متعال به او موهبت کرده است ،

اگر نوازش ها و آموزش های مادر نباشد ، و اگر مادر او را رها سازد و گرفتن و رفتن را به او نیاموزد و اگر او را در سنین خردی و کودکی ادب نکند ، در بزرگی فلاح و رستگاری از او بر می خیزد .

اما چگونه باید به ادب و  تربیت او پرداخت ؟  و او را تا چه حد به تربیت و تعلیم نیاز دارد ؟ و چگونه باید مورد امر و نهی قرار بگیرد ؟

بگذارید با مقایسه نوزاد حیوان و انسان ، پاسخ را آغاز کنیم :

نوزاد حیوان با نوزاد انسان تفاوت های بسیار دارد ، معمولا نوزاد حیوان احتیاجات طبیعی خود را بر اساس غریزه بر می آورد و نا آموخته ، دوست را از دشمن باز می شناسد .

حیواناتی را پس از تولد از مادرشان جدا کردند و بطور انفرادی بزرگ نمودند ، با کمال شگفتی دیدند که اعمال و رفتار آنان مانند سایر حیوانات همان جنس می باشد که در کنار مادران و همنوعانشان بزرگ شده اند ، مثلا یک جوجه مرغابی را دور از مادر و دور از سایر مرغابیها بزرگ کردند ، وقتی که برای اولین مرتبه او را به کنار نهر آبی آوردند و در آن افکندند ، مشاهده کردند که به خوبی شنا می کند ، و هنگامی که ناگهان با توله سگی روبرو شد ، ترسید و زیر آب رفت ، و با وجود این که مادر خود را در حال غوطه ور شدن و در شنای زیر آبی ندیده بود ، مسافتی را در زیر آب شنا کرد و خود را از خطر دور ساخت همه این کارها را بر اساس غریزه انجام می داد .

غریزه ، آگاهی و شعور مکتومی است که در فطرت و سرشت موجودات زنده ( حیوانات ) وجود دارد ، که آنان را در جهت اهداف زندگی و برآوردن احتیاجات طبیعی ، هدایت و یاری می نماید .

مثلا لانه سازی در پرندگان غریزه ای است که هنگام تخم گذاری ظهور پیدا می کند ، پرستو حتی اگر مادرش را ندیده باشد ، همان گونه لانه و آشیانه می سازد که مادرش می ساخته است ، کار های غریزی آموختنی و اکتسابی نیست ، بلکه بدون تعلیم و تمرین قبلی ، بدون این که رفتار پدر و مادر را ببینند و یاد بگیرند ، این کارها را در نهایت مهارت و دقت انجام می دهند .

به لانه سازی چلچله بنگرید ، ببینید چه زیبا و دقیق لانه می سازد !

کندوی زنبور عسل را مشاهده کنید ، این موجود پر کار در مدت کوتاه عمرش که بیش از یک هفته نیست ، چقدر دقیق لانه های شش گوشه را به هم پیوند می دهد و چگونه خانه خود را در کنار صخره‌ها و بر شاخسار درختان و دامن دشتها بنا می کند !

این ها خود آگاه نیستند ، و این آگاهی مرموز یعنی << غریزه >> را از پدر و مادر خود نیاموخته اند .

پرنده ای که در پهنه آبی آسمان بال می زند ، اوج می گیرد ، فرود می آید ، و به آرامی بر زمین می نشیند ، و همه قوانین پرواز را در برخاستن و نشستن رعایت می کند ، در این کارها از همه آگاهیهای فشرده که در درون خود دارد بهره می برد ، او نه خود واقف به نیاز خویش است و نه خود این آگاهیها و تواناییها را در درون ذخیره کرده است ، پس کیست که رموز خلبانی را از پیش بدو آموخته که این چنین خود را در هوا نگه دارد و هر لحظه که بخواهد به آرامی بر زمین فرود آید ؟

قرآن کریم می فرماید :

<< آیا به پرندگان در بالای سرشان نمی نگرند ؟ که بال می گشایند و فرو می بندند ، آنان را کسی جز خدای رحمان نگه نمی دارد ، که خدا به هر چیزی بیناست >>    سوره ملک ، آیه ۱۹

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *